من از صدای خندت که تو خنده های بلندِ من گم میشه خوشم میاد،
نه این گریه هام که خفه میشه تو بالش.
من از ترافیکایِ عصرای تهران که دستم تو دستته و سرم رو امنِ شونه هات خوشم میاد،
نه خلوتیه خیابونایِ تهران وقتی تو ماشین نبودِ عطرِ تنت داره خفم میکنه.
من این آهنگارو وقتی دوست دارم که صدای نامیزونِ تو بخونه مصرع و قافیه هاشو،
نه رد کردنِ آهنگا باشه، از ترسِ دوباره اومدن یه چیزایی تو سرم که جون کندم تا برن تا کمرنگ شن
من از پیرهن چهارخونه یِ مردونه خوشم میاد که تو تنِ تو باشه که صاحبِ چهارخونه هاش تو باشی،
نه از این چهارخونه هایی که همه میپوشن و هیچ کدوم از چهارخونه هاشون خونه یِ بختِ من نیست.
من از مردِ چشم قهوه ای خوشم میاد
از اون مردا که صورتشون ته ریش داره و امون از کاری که نگاشون با آدم میکنه،
نه این مردایی که چشاشون قهوه ایه
ولی نه قهوه ای رنگِ چشمای دلبر،
نه قهوه ای خونه خراب کن.
من از راه رفتن زیر بارون خوشم میاد از تند تند راه رفتن و نترسیدن از خیس شدن،
ولی راه رفتن زیر همون بارون وقتی تویی نیستی که کتتو بندازی رو شونم و بعدش آب پرتغال بدی دستم به جون نمیچسبه که
من از تند تند دوستت دارم شنیدن خوشم میاد
از اون دوستت دارما که قرص میکنه ته دلتو
از اونا که تهش یه بفهم دیوونه اضافه میشه،
ولی من هیچ حسی به آروم دوستت دارم شنیدم از زبونی که زبون تو نیست ندارم.
تدریس خصوصی زبان انگلیسی مخصوص دختر خانمها
فرزندت بدغذا ست و کمبود وزن و قد داره؟